صفحه اصلى | پيامك هاي همه وقتي! | درباره سايت | تماس با ما | نام‌نويسي | ورود

امروز : دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

اين سايت هفته اي چندبار به روز مي شود، پس آدرس آن را به خاطر بسپاريد!      www.mosbatsms.ir                                         با عضويت در سايت، علاوه بر دريافت اس ام اس در ايميل خود، از به روز شدن پايگاه نيز با خبر خواهيد شد.

اس ام اس روز

باز هم فصل عزای تو شده یا مظلوم/ دیده خونبار برای تو شده یا مظلوم/ هر چه خوبی شده خلق ای ز همه خوبترین/ همه اش وقف عزای تو شده یا مظلوم/ تو حسینی و ظهور پسرت نزدیک است/ فرج او به دعای تو شده یا مظلوم

تقويم نوشته ها
آذر ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« آبان    
 ۱۲
۳۴۵۶۷۸۹
۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴۱۵۱۶
۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱۲۲۲۳
۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸۲۹۳۰

تبریک یا تخریب؛ مسئله جدی‌ست

میرم نت. سرچ می‌کنم: «پیامک تبریک روز مرد». از بین تمام تالارها و انجمن‌ها و سایت‌های جورواجوری که باز می‌کنم، فقط توی یکیش چهار تا جمله‌ی به‌دردبخور پیدا میشه. بقیه‌ش کـَل‌کـَل‌های یه عده دختر و پسر تقریبا بچه‌ست، که جهت روکم‌کنی همدیگه هی پای جنسیت رو کشیده‌اند وسط…

پيامک تبريک يا تخريب؟

ادامه مطلب »

جوک باحال و پاستوریزه

جوک های مثبت و پاستوریزه! تقدیم به شما:

۱. مرد خودپسندی بالای سرکشاورزی ایستاده بود و کارکردنش را نگاه می کرد.
مرد با غرور گفت: « بکار، بکار، که هر چه بکاری ما می خوریم.»
کشاورز گفت: «یونجه می کارم»

۲. یارو رو داشتن میبردن اتاق عمل. ازش میپرسن:همراه داری؟ میگه: آره دارم خاموشش کردم!!!

۳. در عهد حضرت عیسی (ع) شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت، همراه خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست؟ گفت: مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: ای بی شرم! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟!

ادامه مطلب »

رد پاي جوک هاي تمسخر آميز

  اين مطلب توسط نويسنده ي محترم وبلاگ چوب خدا ارسال شده است:

نصفه شب بود. با صدای گریه ی نوزادش از خواب بیدار شد. بچه گرسنه بود و تا شیرش را نمی خورد محال بود بخوابد. توی رختخوابش نشست و مشغول شیردادن به فرزندش شد. گونه هایش را نوازش می کرد و آرام آرام لالایی مهر و محبت را در گوشش زمزمه می کرد. هیچ چیز را در دنیا آرامش بخش تر از تماشای چشمان زیبای فرزندش نیافته بود.
ولی آنشب دلهره ی عجیبی داشت. انگار قرار بود اتفاق بدی بیفتد. مضطرب بود و مدام دور و بر را نگاه می کرد. چند دقیقه نگذشته بود که آن اتفاق افتاد. سوزشی شدید ابتدا از پایش شروع شد و سپس در تمام وجودش پیچید. جیغ زد و کودکش را در آغوش فشرد…
شبهای بیمارستان خلوت تر و دلگیر تر از روزهایش است. ولی با این حال، زن آرام بود و خوشحال. خوشحال از اینکه عقرب او را گزیده بود نه فرزندش را. و همین دلخوشی تنها چیزی بود که باعث میشد بتواند درد را تحمل کند.
بالاخره انتظار برای آمدن دکتر به سر رسید.
همه منتظر بودند دکتر، درد آن مادر جوان را ساکت کند تا پس از اتمام مراحل درمان او را به خانه ببرند.
تصور صحیحی که همه ما از پزشک داریم، سفید پوش مهربان و صبوری است که ممکن است لبخند نزند اما اطمینان داریم می خواهد لبخند را بر لبان ما بنشاند. ولی پزشک هم یک انسان است. یک انسان با تمام فضائل و رذائلی که ممکن است داشته باشد. حال اگر از شرافت انسانی به دور باشد، به دلیل حرفه ی پر مخاطره اش می تواند حتی جان انسانها را به خطر بیاندازد.
-اَه… واسه هر لر و عربی که از پشت کوه اومده آدمو از خواب و کار و زندگی میندازن…
بعد هم تزریق پادزهر و چند دستور طبی و تاکید بر خوب شدن زن و اینکه حتی می تواند به نوزادش شیر بدهد!
و مرخص. همین!
ولی آیا زن بیچاره واقعا خوب شده بود؟
آیا تشخیص پزشک مبنی بر بهبود کامل بیمار و عدم نیاز به بستری شدن او تشخیص صحیحی بود؟
خیر… فردای آن شب مادر بیست و هشت ساله ی قصه ی واقعی ما، در بخش آی سی یو بیمارستان (غ) شهر … در اثر از کار افتادگی کلیه ها و برخی دیگر از اندام های داخلی درگذشت…
و گناه زن که مورد بی توجهی پزشک قرار گرفته فقط این بود که اهل شهرک (ش) بود نه بومی شهر.
دکتر(ث) از کار در آن بیمارستان برکنار شده و اکنون در یکی دیگر از بیمارستانهای همان شهد مشغول به کار است!
آن طفل شیرخواره ای که بی گناه از نعمت مادر محروم شده بود اکنون یک سال است که عطر مادرش را از وجود خاله ی فداکارش استشمام می کند. و خدا می داند که در آینده چند غیر بومی دیگر به سرنوشت آن خانواده دچار خواهند شد.

******

برابری و برادری جزو اولین پیام های دین مبین اسلام بودند. ایکاش مسلمانی خود را نه فقط در حرف که در عمل نشان می دادیم.

برادر من! خواهر من!
جوک هايي که شبانه روز از طريق پيامک به دست من و تو مي رسند و ما نسبت به اونا هيچ حساسيتي نداريم و بلکه به خاطر خنده اي که براي چند ثانيه بر لبهامون مي نشونه، ازشون خوشمون هم مياد، يکي از تأثيرات منفيشون اينه که ناخودآگاه ذهنيت ما رو نسبت به قشرهايي از جامعه خراب ميکنه؛ و به مرور و خيلي آروم، روحيه ي تکبر و خودبزرگ بيني رو در وجود ما نهادينه مي کنه.

فقط خدا ميدونه که روزانه چه تعداد از هموطنان عزيز لر و ترک و عرب و روستايي و … در بازارها و بيمارستان ها و دندانپزشکي ها و ايستگاه هاي اتوبوس و ديگر مکانهاي عمومي، مورد بي مهري و بعضاً تمسخر ديگران واقع ميشن. صحنه هاي زشتي که شايد شما هم بارها شاهدشون بوده ايد.
و حُسن ختام اين مطلب، آيه ي يازده سوره ي حجرات است که اونو اينجا نمي نويسم! تا خودتون بريد و با مراجعه ي مستقيم به قرآن کريم، چشمتون به نور مستقيم صفحات کلام وحي روشن بشه و مستقيماً خدا خودش بهتون بگه که…

sms و توهین به مقدسات

مدت ها است که دشمنان قسم خورده ی اسلام و ایران با انواع ترفندها، پروژه ی حساسیت زدایی نسبت به اعتقادات را در کشورمان اجرا می کنند. در این راه از هر وسیله یا هنری که توانستند، بهره گرفته اند؛ تئاتر، سینما، موسیقی و… اما جدیدترین و خطرناک ترین و شاید کامل ترین روش، با آمدن تلفن های همراه اتفاق افتاد که امروزه به رایانه ی جیبی تبدیل شده است. متاسفانه تکنولوژی در مواردی ارتباط بین انسان ها را آسانتر کرده؛ اما بعضاً به دلایلی فاصله شان از خدا بیشتر شده است! برای نمونه می توان به ” اس ام اس ” اشاره کرد که در موارد فراوانی فرهنگ حاکم بر آن، در مسیر اباحه گری، تمسخر و خندیدن به اعتقادات و قومیت ها است! چه خوب گفته اند:

« کسی که به باورها و ارزش های خود بخندد، دیگر از آن دفاع نخواهد کرد! »

ای کاش این مسأله فقط به مسایل…، تبلیغات سیاسی، تخریب دولت و نسبت های ناروا به اقوام ایرانی محدود می شد؛ آنچه باعث تأسف می شود این است که اخیراً جوک های مربوط به مقدّسات بسیار زیادتر و فجیع تر از گذشته شده است، براستی اگر وضع همین طور ادامه یابد، چنانچه در سال های آینده ماجرایی مثل اهانت نشریه ی دانمارکی تکرار شود، آیا باز هم عکس العملی مناسب نشان داده خواهد شد؟!

علت اینکه اهل کتاب بر خلاف ما مسلمانان، به اعتقادات خود حساسیت ندارند، این است که کتاب های تحریف شده ی تورات و انجیل کنونی،سرشار از توهین ها و دروغ های نسبت داده شده به خدا و انبیاء است! گاه سکوت بی جای دانا به مراتب دردناک تر از خطای نادان است.
آیا می دانید چرا بخشی از مردم و تعدادی از مسئولان ما از اینکه خلیج فارس را خلیج عربی بنامند ناراحت می شوند؛ اما نسبت به هزاران جوک ضدایرانی چندان اعتنایی ندارند؟! آیا اندیشیده اند که چرا بزرگان ما برای طرح چند سؤال ضد ارزش نسبت به مقدسات برآشفته می شوند، اما هزاران جوک سخیف در مورد پیامبر و اهل بیت را چندان جدی نمی گیرند؟! و ده ها مورد از این گونه سکوت های بی جا و مصلحت آمیز همراه با غفلت و بی تفاوتی!
شاید یک جواب ساده این باشد که همه تنها به دنبال خطای فرد یا شخصیت حقوقی می گردند، غافل از آنکه در استراتژی جنگ روانی یا فرهنگی، باید به هدف دشمن حمله کرد، نه فقط خود آن.
باید باور کنیم که ساخت این جوک های اهانت آمیز، یک ایده و تفکر شیطانی -از سوی افراد مغرض- است و متأسفانه بی تفاوتی ما و یا حتی ارسال آنها برای دیگران، عاملی برای نشر آنها به دست ما است.
به راستی اگر کسی در مورد ما یا خانواده مان بدگویی کند و یا یک انتقاد ساده را مطرح نماید، چه حالی به ما دست می دهد؟! آیا اعتقادات ما به اندازه ی خان دایی جان برای ما ارزش ندارد تا از آن دفاع نمایییم؟! آیا با این وضع می توانیم خود را اهل ایمان بدانیم؟! و آیا لذت و طمع ایمان را خواهیم چشید؟!

آثار ویرانگر این پدیده ی زشت فراوان هستند؛ از جمله:

۱- جوانی که صدها جوک خنده دار و تقلید مسخره آمیز صدای برخی مداحان را شنیده است، اگر در مجلس عزاداری خنده اش نگیرد، بی گمان نمی تواند بگرید و یا حال خوش عرفانی پیدا کند! همین طور جوک های مربوط به احکام فقهی باعث می شود در عمل به آنها دچار شک و تردید شود.

جوک خنده دار
۲- هر جوانی که صدها جوک در مورد روحانیون شنیده باشد، وقتی به یک روحانی بزرگوار می رسد، به جای اینکه از او سؤال علمی و دینی مفید بپرسد، خنده اش می گیرد؛ و اگر مسخره نکند، حداقل بدون استفاده از آن عالم می گذرد و ارتباط هایی که مردم با جامعه ی روحانی دارند ، تضعیف می شود.

۳- برجسته کردن پایین ترین سطح ادبیات ما یعنی هجویات، در مقابل ادبیات فاخر و عرفانی کشورمان که اکثر شعرای آن حافظ قرآن بوده اند و کلامشان سرشار از قرآن و حدیث و اخلاقیات بوده است.

۴- ترویج تفکر مادی گرایی و لذت جویی در کشورِ جوانی مثل ایران – که برخی افراد تا میانسالی، قدرت ازدواج ندارند –  و حالت تجاوز و گستاخی و لجام گسیختگی و بی حیایی در جوانان درست کردن.

این چند نمونه را به عنوان مشت نمونه ی خروار بپذیرید. بی گمان، ذهنی که با افکار شیطانی، سیاه شود جایی برای نورانیت یاد خدا نخواهد داشت؛ زیرا او با دیدن هر چیزی به جای تفکر در آیات الهی به یاد جوکی می افتد که برای آن ساخته اند! به جای ذکر، جوک می گوید و به جای مطلب مفید علمی، دنبال اس ام اس جدید می رود و … .
چه کسی علاقه دارد سرنوشت جوانان امروز ما سوار بر شتر چموش بی حیایی شدن و رفتن به سوی جهنم بی فرهنگی باشد؟ باید بدانیم که عذاب های استیصال امروزی فقط به صورت باد و طوفان و زلزله نیست؛ زیرا امروزه مثل بمب شیمیایی عمل می کند؛ یعنی ساختمان ها سالم، ولی آدم ها مرده! فضای مسموم این جوک ها پاکی روح انسان ها را از بین می برد و جسم بی جان آنها را باقی می گذارد!

چه باید کرد؟

معلومه دیگه: دیلیت!!  واقعیت آن است که اگر هر کدام از ما بعد دریافت این دست sms های توهینی و مسخره آمیز از ارسال آنها به دوستان و آشناهایمان صرف نظر کنیم، دست خود را از انتشار این افکار شیطانی عقب کشانده و دشمنان خدا را از رسیدن به اهدافشان باز خواهیم داشت، ان شاء ا…

و چه زیباست کلام مولا علی علیه السلام که:
” هر کس بخاطر خدا از چیزی بگذرد، خداوند بهتر از آن را به او عوض خواهد داد. “

مقاله از: جواد افشانی
منبع: هفته نامه پرتو سخن

کانال تلگرام ما …

روی تصویر بالا کلیک کنید تا بروزترین پیامک ها و اشعار کوتاه مذهبی و مناسبتی و جوک های بهداشتی و با مزه و پوسترهای زیبای مذهبی و … را در برنامه تلگرام خود دریافت کنید.
موضوعات سايت
تبلیغات
حمایت می کنیم
بچه های قلم سایت گرافیکی دوئل
کاریکاتورهای زیبای تلخندک کلیپ موبایل انصار
عصر انتظار بانک صوت و فیلم مذهبی